ماه عشقمون آبان زیبا و دوست داشتنی هم کم کم داره تموم میشه.ببوسم برگ برگشو.گریه کنم قطره قطره بارونشو،نگارم حرف بزنم داد بکشم زوزه باد خزونشو.خالی شدن درختها رو تشبیه کنم به قلب خالی مجتبی.اگه بودم با لبهام دونه دونه برگهای پاییزی رو از جلوت بر میداشتم.از من دوری نکن عزیزم.به قول شاعر حال من حال اسیریست که هنگام فرار،یادش اومد که کسی منتظرش نیست نرفت.دیشب من بودم و بارون پشت شیشه و بغض و گریه.رجوع کن عشقم که بارون قراره زیا بیاد و اشک من وصله بهشون نگارم.عاشقتم
خیانت دیده اید؟!میدونید چه حالی داره؟ بازدید : 187
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 4:39